مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۱۵۴: ز اول بامداد سرمستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز اول بامداد سرمستی ور نه دستار کژ چرا بستی سخت مستست چشم تو امروز دوش گویی که صرف خوردستی جان مایی و شمع مجلس ما السلام علیک خوش هستی باده خوردی و بر فلک رفتی مست گشتی و بند بشکستی صورت عقل جمله دلتنگیست صورت عشق نیست جز مستی مست گشتی و شیرگیر شدی بر سر شیر مست بنشستی باده کهنه پیر راه تو بود رو که از چرخ پیر وارستی ساقی انصاف حق به دست توست که جز آن شراب نپرستی عقل ما برده ای ولیک این بار آن چنان بر که بازنفرستی مولانا بلخی