مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۱۵۳: ز اول بامداد سر مستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز اول بامداد سر مستی ورنه دستار کژ چرا بستی؟! به خدا دوش تا سحر همه شب باده بی صرفه، صرف خوردستی در رخ و رنگ و چشم تو پیداست که ازان بازی و ازان دستی نانچ خوردی بده به مخموران ای ولی نعمت همه هستی شیر امروز در شکار آمد لرزه در که فتاد در پستی بدویدن ازو نخواهی رست سر بند عاشقانه و رستی تا که پیوسته در امان باشی چون بدار الامانش پیوستی شصت فرسنگ از سخن بگریز که ز دام سخن درین شستی مولانا بلخی