مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۱۴۷: ساقیا ساقیا روا داری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقیا ساقیا روا داری که رود روز ما به هشیاری گر بریزی تو نقل ها در پیش عقل ها را ز پیش برداری عوض باده نکته می گویی تا بری وقت ما به طراری درد دل را اگر نمی بینی بشنو از چنگ ناله و زاری ناله نای و چنگ حال دلست حال دل را تو بین که دلداری دست بر حرف بی دلی چه نهی حرف را در میان چه می آری طوق گردن تویی و حلقه گوش گردن و گوش را چه می خاری گفته را دانه های دام مساز که ز گفتست این گرفتاری گه کلیدست گفت و گه قفلست گاه از او روشنیم و گه تاری گفت بادست گر در او بوییست هدیه تو بود که گلزاری گفت جامست گر بر او نوریست از رخ تو بود که انواری مشک بربند کوزه ها پر شد مشک هم می درد ز بسیاری مولانا بلخی