مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۱۴۲: حکم نو کن که شاه دورانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حکم نو کن که شاه دورانی سکه تازه زن که سلطانی حکم مطلق تو راست در عالم حاکمان قالب اند و تو جانی آن چه شاهان به خواب می جستند چون مسلم شدت به آسانی همه مرغان چو دانه چین تواند تو همایی میان مرغانی بر سر آمد رواق دولت تو ز آن که تو صاف صاف انسانی برتر آید ز جان ملک و ملک گر دهی دل به روح حیوانی شرط ها را ز عاشقان برگیر که تو احوال شان همی دانی دام ها را ز راه شان بردار خواه تقدیر و خواه شیطانی تا شوم سرخ رو در این دعوی که تو چون حق لطیف فرمانی شمس تبریز رحمت صرفی ز آن که سر صفات رحمانی مولانا بلخی