مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۱۲۸: تو هر چند صدری شه مجلسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو هر چند صدری شه مجلسی ز هستی نرستی در این محبسی بده وام جان گر وجوهیت هست درآ مفلسانه اگر مفلسی غریبان برستند و تو حبس غم گه از بی کسی و گه از ناکسی در این راه بیراه اگر سابقی چو واگردد این کاروان واپسی لطیفان خوش چشم هستند لیک به چشمت نیایند زیرا خسی نه بازی که صیاد شاهان شوی برو سوی مردار چون کرکسی نه ای شاخ تر و پذیرای آب نه درخورد باغ و زر و مغرسی برو سوی جمعی چو در وحشتی بیفروز شمعی چرا مغاسی چو استارگان اندر این برج خاک گهی گنسی و گهی خنسی خمش کن مباف این دم از بهر برد چو در برد ماندی تو خود اطلسی مولانا بلخی