مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۱۱۸: نگارا، چرا قول دشمن شنیدی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگارا، چرا قول دشمن شنیدی؟! چرا بهر دشمن ز چاکر بریدی؟! چه سوگند خوردی؟! چه دل سخت کردی که گویی که هرگز مرا خود ندیدی مها، بار دیگر نظر کن به چاکر چنین دان، کاسیری ز کافر خریدی تو آب حیاتی، چو رویت بدیدم چو می در تن بنده هرسو دویدی تو باز سپیدی، که بر من نشستی ربودی دلم را، هوا بر پریدی دلم رو به دیوار کردست ازان دم که در خانه رفتی و رو درکشیدی اگر جان بخواندم ترا راست گفتم که جان ناپدیدست، و تو ناپدیدی به فریاد من رس، که این وقت رحمست که صد جا به فریاد جانم رسیدی مولانا بلخی