مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۰۵۷: اگر ز حلقه این عاشقان کران گیری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر ز حلقه این عاشقان کران گیری دلت بمیرد و خوی فسردگان گیری گر آفتاب جهانی چو ابر تیره شوی وگر بهار نوی مذهب خزان گیری چو کاسه تا تهیی تو بر آب رقص کنی چو پر شدی به بن حوض و جو مکان گیری خدای داد دو دستت که دامن من گیر بداد عقل که تا راه آسمان گیری که عقل جنس فرشته ست سوی او پوید ببینیش چو به کف آینه نهان گیری بگیر کیسه پرزر باقرضواالله آی قراضه قرض دهی صد هزار کان گیری به غیر خم فلک خم های صدرنگ است به هر خمی که درآیی از او نشان گیری ز شیر چرخ گریزی به برج گاو روی خری شوی به صفت راه کهکشان گیری وگر تو خود سرطانی چو پهلوی شیری یقین ز پهلوی او خوی پهلوان گیری چو آفتاب جهان را پر از حیات کنی چو زین جهان بجهی ملک آن جهان گیری برآ چو آب ز تنور نوح و عالمگیر چرا تنور خبازی که جمله نان گیری خموش باش و همی تاز تا لب دریا چو دم گسسته شوی گر ره دهان گیری مولانا بلخی