مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۰۵۰: خدایگان جمال و خلاصه خوبی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خدایگان جمال و خلاصه خوبی به جان و عقل درآمد به رسم گل کوبی بیا بیا که حیات و نجات خلق تویی بیا بیا که تو چشم و چراغ یعقوبی قدم بنه تو بر آب و گلم که از قدمت ز آب و گل برود تیرگی و محجوبی ز تاب تو برسد سنگ ها به یاقوتی ز طالبیت رسد طالبی به مطلوبی بیا بیا که جمال و جلال می بخشی بیا بیا که دوای هزار ایوبی بیا بیا تو اگر چه نرفته ای هرگز ولیک هر سخنی گویمت به مرغوبی به جای جان تو نشین که هزار چون جانی محب و عاشق خود را تو کش که محبوبی اگر نه شاه جهان اوست ای جهان دژم به جان او که بگویی چرا در آشوبی گهی ز رایت سبزش لطیف و سرسبزی ز قلب لشکر هیجاش گاه مقلوبی دمی چو فکرت نقاش نقش ها سازی گهی چو دسته فراش فرش ها روبی چو نقش را تو بروبی خلاصه آن را فرشتگی دهی و پر و بال کروبی خموش آب نگهدار همچو مشک درست ور از شکاف بریزی بدانک معیوبی به شمس مفخر تبریز از آن رسید دلت که چست دلدل دل می نمود مرکوبی مولانا بلخی