مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۰۴۵: من آن نیم که تو دیدی چو بینیم نشناسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من آن نیم که تو دیدی چو بینیم نشناسی تو جز خیال نبینی که مست خواب و نعاسی مرا بپرس که چونی در این کمی و فزونی چگونه باشد یوسف به دست کور نخاسی به چشم عشق توان دید روی یوسف جان را تو چشم عشق نداری تو مرد وهم و قیاسی بهای نعمت دیده سپاس و شکر خدا دان مرم چو قلب ز کوره که کان شکر و سپاسی وگر ز کوره بترسی یقین خیال پرستی بت خیال تراشی وزان خیال هراسی بت خیال تو سازی به پیش بت به نمازی چو گبر اسیر بتانی چو زن حریف نفاسی خیال فرع تو باشد که فرع فرع تو را شد تو مه نه ای تو غباری تو زر نه ای تو نحاسی به جان جمله مردان اگر چه جمله یکی اند که زیر چرخه گردون تنا چو گاو خراسی وگر ز چنبر گردون برون کشی سر و گردن ز خرگله برهیدی فرشته ای و ز ناسی مولانا بلخی