مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۰۳۹: هزار جان مقدس هزار گوهر کانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هزار جان مقدس هزار گوهر کانی فدای جاه و جمالت که روح بخش جهانی چه روح ها که فزایی چه حلقه ها که ربایی چو ماه غیب نمایی ز پرده های نهانی چو در غزا تو بتازی ز بحر گرد برآری هزار بحر بجوشد چو قطره ای بچکانی تویی ز کون گزیده تویی گشایش دیده به یک نظر تو ببخشی سعادت دوجهانی کژی که هست جهان را چو تیر راست کن آن را بکش کمان زمان را که سخت سخته کمانی نه چرخ زهر چشاند نه ترس و خوف بماند چو دل ثنای تو خواند که شاه امن و امانی به چرخ سینه برآیی هزار ماه نمایی یکی بدان که تو اینی یکی بدان که تو آنی تو راست چرخ چو چاکر تو مه نباشی و اختر هزار ماه منور ز آستین بفشانی تو شمس مفخر تبریز به خواجگی چو نشینی صد آفتاب زمان را چو بندگان بنشانی مولانا بلخی