مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۰۳۶: گاه چو اشتر در وحل آیی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گاه چو اشتر در وحل آیی گه چو شکاری در عجل آیی کجکنن اغلن چند گریزی عاقبت آخر در عمل آیی در سوی بی سو می رو و می جو تا کی ای دل در علل آیی در طلبی تو در طرب افتی در نمدی تو در حلل آیی دردسر آید شور و شر آید عاشق شو تا بی خلل آیی نفخ کند جان در دل ترسان مطرب جویی در غزل آیی چونک قویتر دردمد آن نی در رخ دلبر مکتحل آیی چنگ بگیری ننگ پذیری فاعل نبوی مفتعل آیی از غم دلبر در برش افتی در کف اویی در بغل آیی فکر رها کن ترک نهی کن زانک ز حیرت با دول آیی فکر چو آید ضد ورا بین زین دو به حیرت محتمل آیی زانک تردد آرد به حیرت زین دو تحول در محل آیی ز اول فکرت آخر ره بین چند به گفتن منتقل آیی مولانا بلخی