مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۰۱۶: بازرهان خلق را از سر و از سرکشی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بازرهان خلق را از سر و از سرکشی ای که درون دلی چند ز دل درکشی ای دل دل جان جان آمد هنگام آن زنده کنی مرده را جانب محشر کشی پیرهن یوسفی هدیه فرستی به ما تا بدرد آفتاب پیرهن زرکشی نیزه کشی بردری تو کمر کوه را چونک ز دریای غیب آیی و لشکر کشی خاک در فقر را سرمه کش دل کنی چارق درویش را بر سر سنجر کشی سینه تاریک را گلشن جنت کنی تشنه دلان را سوار جانب کوثر کشی در شکم ماهیی حجره یونس کنی یوسف صدیق را از بن چه برکشی نفس شکم خواره را روزه مریم دهی تا سوی بهرام عشق مرکب لاغر کشی از غزل و شعر و بیت توبه دهی طبع را تا دل و جان را به غیب بی دم و دفتر کشی سنبله آتشین رسته کنی بر فلک زهره مه روی را گوشه چادر کشی مفخر تبریزیان شمس حق ای وای من گر تو مرا سوی خویش یک دم کمتر کشی مولانا بلخی