مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۳۰۰۶: سیمرغ و کیمیا و مقام قلندری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سیمرغ و کیمیا و مقام قلندری وصف قلندرست و قلندر از او بری گویی قلندرم من و این دل پذیر نیست زیرا که آفریده نباشد قلندری دام و دم قلندر بی چون بود مقیم خالیست از کفایت و معنی داوری از خود به خود چه جویی چون سر به سر تویی چون آب در سبویی کلی ز کل پری از خود به خود سفر کن در راه عاشقی وین قصه مختصر کن ای دوست یک سری نی بیم و نی امید نه طاعت نه معصیت نی بنده نی خدای نه وصف مجاوری عجزست و قدرتست و خدایی و بندگی بیرون ز جمله آمد این ره چو بنگری راه قلندری ز خدایی برون بود در بندگی نیاید و نه در پیمبری زینهار تا نلافد هر عاشق از گزاف کس را نشد مسلم این راه و ره بری مولانا بلخی