مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۹۹۶: گر من ز دست بازی هر غم پژولمی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر من ز دست بازی هر غم پژولمی زیرک نبودمی و خردمند گولمی گر آفتاب عشق نبودیم چون زحل گه در صعود انده و گه در نزولمی ور بوی مصر عشق قلاوز نیستی چون اهل تیه حرص گرفتار غولمی ور آفتاب جان ها خانه نشین بدی دربند فتح باب و خروج و دخولمی ور گلستان جان نبدی ممتحن نواز من چون صبا ز باغ وفا کی رسولمی عشق ار سماع باره و دف خواه نیستی من همچو نای و چنگ غزل کی شخولمی ساقیم گر ندادی داروی فربهی همچون لب زجاج و قدح در نحولمی گر سایه چمن نبدی و فروغ او من چون درخت بخت خسان بی اصولمی بر خاک من امانت حق گر نتافتی من چون مزاج خاک ظلوم و جهولمی از گور سوی جنت اگر راه نیستی در گور تن چرا خوش و باعرض و طولمی ور راه نیستی به یمین از سوی شمال کی چون چمن حریف جنوب و شمولمی گر گلشن کرم نبدی کی شکفتمی ور لطف و فضل حق نبدی من فضولمی بس کن ز آفتاب شنو مطلع قصص آن مطلع ار نبودی من در افولمی مولانا بلخی