مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۹۸۷: ای جان و ای دو دیده بینا چگونهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای جان و ای دو دیده بینا چگونه ای وی رشک ماه و گنبد مینا چگونه ای ای ما و صد چو ما ز پی تو خراب و مست ما بی تو خسته ایم تو بی ما چگونه ای آن جا که با تو نیست چو سوراخ کژدم است و آن جا که جز تو نیست تو آن جا چگونه ای ای جان تو در گزینش جان ها چه می کنی وی گوهری فزوده ز دریا چگونه ای ای مرغ عرش آمده در دام آب و گل در خون و خلط و بلغم و صفرا چگونه ای زان گلشن لطیف به گلخن فتاده ای با اهل گولخن به مواسا چگونه ای ای کوه قاف صبر و سکینه چه صابری وی عزلتی گرفته چو عنقا چگونه ای عالم به توست قایم تو در چه عالمی تن ها به توست زنده تو تنها چگونه ای ای آفتاب از تو خجل در چه مشرقی وی زهر ناب با تو چو حلوا چگونه ای زیر و زبر شدیمت بی زیر و بی زبر ای درفکنده فتنه و غوغا چگونه ای گر غایبی ز دل تو در این دل چه می کنی ور در دلی ز دوده سودا چگونه ای ای شاه شمس مفخر تبریز بی نظیر در قاب قوس قرب و در ادنی چگونه ای مولانا بلخی