مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۹۷۴: آن دم که دل کند سوی دلبر اشارتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن دم که دل کند سوی دلبر اشارتی زان سر رسد به بی سر و باسر اشارتی زان رنگ اشارتی که به روز الست بود کآمد به جان مؤمن و کافر اشارتی زیرا که قهر و لطف کز آن بحر دررسید بر سنگ اشارتی است و به گوهر اشارتی بر سنگ اشارتی است که بر حال خویش باش بر گوهر است هر دم دیگر اشارتی بر سنگ کرده نقشی و آن نقش بند او است هر لحظه سوی نقش ز آزر اشارتی چون در گهر رسید اشارت گداخت او احسنت آفرین چه منور اشارتی بعد از گداز کرد گهر صد هزار جوش چون می رسید از تف آذر اشارتی جوشید و بحر گشت و جهان در جهان گرفت چون آمدش ز ایزد اکبر اشارتی ما را اشارتی است ز تبریز و شمس دین چون تشنه را ز چشمه کوثر اشارتی مولانا بلخی