مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۹۴۶: دی عهد و توبه کردی امروز درشکستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دی عهد و توبه کردی امروز درشکستی دی بحر تلخ بودی امروز گوهرستی دی بایزید بودی و اندر مزید بودی و امروز در خرابی دردی فروش و مستی دردی بنوش ای جان بسکل ز هوش ای جان ازرق مپوش ای جان تا که صنم پرستی امروز بس خرابی هم جام آفتابی نی کدخدای ماهی نی شوهر مهستی افزونی از مساکن بیرونی از معادن آن نیستی ولیکن هستی چنانک هستی یک گوشه بسته بودی زان گوشه خسته بودی آن بسته را گشودی رستی تمام رستی حیوان سوار نبود جز بهر کار نبود حیوان نه ای تو حیی جستی ز کار جستی تو پیک آسمانی چون ماه کی توانی تا تو سوار پایی تا تو به دست شستی خامش مده نشانی گر چه ز هر بیانی شد مرهم جهانی هر خسته ای که خستی مولانا بلخی