مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۹۳۲: چه باشد ای برادر یک شب اگر نخسپی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه باشد ای برادر یک شب اگر نخسپی چون شمع زنده باشی همچون شرر نخسپی درهای آسمان را شب سخت می گشاید نیک اختریت باشد گر چون قمر نخسپی گر مرد آسمانی مشتاق آن جهانی زیر فلک نمانی جز بر زبر نخسپی چون لشکر حبش شب بر روم حمله آرد باید که همچو قیصر در کر و فر نخسپی عیسی روزگاری سیاح باش در شب در آب و در گل ای جان تا همچو خر نخسپی شب رو که راه ها را در شب توان بریدن گر شهر یار خواهی اندر سفر نخسپی در سایه خدایی خسپند نیکبختان زنهار ای برادر جای دگر نخسپی چون از پدر جدا شد یوسف نه مبتلا شد تو یوسفی هلا تا جز با پدر نخسپی زیرا برادرانت دارند قصد جانت هان تا میان ایشان جز با حذر نخسپی تبریز شمس دین را جز ره روی نیابد گر تو ز ره روانی بر ره گذر نخسپی مولانا بلخی