مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۸۸۸: به شکرخنده اگر میببرد جان ز کسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به شکرخنده اگر می ببرد جان ز کسی می دهد جان خوشی پرطربی پرهوسی گه سحر حمله برد بر همه چون خورشیدی گه به شب گشت کند بر دل و جان چون عسسی گه یکی تنگ شکربار کند بهر نثار گه شود طوطی جان گر بچشد زان مگسی گه مدرس شود و درس کند بر سر صدر تا شود کن فیکون صدر جهان مرتبسی گه دمد یک نفسی عیسی مریم سازد تا گواه نفسش باشد عیسی نفسی گه خسی را بکشد سرمه جان در دیده گه نماید دو جهان در نظرش همچو خسی متزمن نظری داری و هرچ آید پیش هم بر آن چفسد و حمله نبرد پیش و پسی صالح او آمد و این هر دو جهان یک اشتر ما همه نعره زنان زنگله همچون جرسی مولانا بلخی