مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۸۶۳: وقت آن شد که بدان روح فزا آمیزی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وقت آن شد که بدان روح فزا آمیزی مرغ زیرک شوی و خوش به دو پا آویزی سینه بگشا چو درختان به سوی باد بهار ز آنک زهر است تو را باد روی پاییزی به شکرخنده معنی تو شکر شو همگی در صفات ترشی خواجه چرا بستیزی زیر دیوار وجود تو تویی گنج گهر گنج ظاهر شود ار تو ز میان برخیزی آن قراضه ازلی ریخته در خاک تن است کو قراضه تک غلبیر تو گر می بیزی تیغ جانی تو برآور ز نیام بدنت که دو نیمه کند او قرص قمر از تیزی تیغ در دست درآ در سر میدان ابد از شب و روز برون تاز چو بر شبدیزی آب حیوان بکش از چشمه به سوی دل خود ز آنک در خلقت جان بر مثل کاریزی ور نتانی بگریز آ بر شه شمس الدین کو به جان هست ز عرش و به بدن تبریزی مولانا بلخی