مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۸۳۵: ز گزاف ریز باده که تو شاه ساقیانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز گزاف ریز باده که تو شاه ساقیانی تو نه ای ز جنس خلقان تو ز خلق آسمانی دو هزار خنب باده نرسد به جرعه تو ز کجا شراب خاکی ز کجا شراب جانی می و نقل این جهانی چو جهان وفا ندارد می و ساغر خدایی چو خداست جاودانی دل و جان و صد دل و جان به فدای آن ملاحت جز صورتی که داری تو به خاکیان چه مانی بزن آتشی که داری به جهان بی قراری بشکاف ز آتش خود دل قبه دخانی پر و بال بخش جان را که بسی شکسته پر شد پر و بال جان شکستی پی حکمتی که دانی سخنم به هوشیاری نمکی ندارد ای جان قدحی دو موهبت کن چو ز من سخن ستانی که هر آنچ مست گوید همه باده گفته باشد نکند به کشتی جان جز باده بادبانی مددی که نیم مستم بده آن قدح به دستم که به دولت تو رستم ز ملولی و گرانی هله ای بلای توبه بدران قبای توبه بر تو چه جای توبه که قضای ناگهانی تو خراب هر دکانی تو بلای خان و مانی زه کوه قاف گیری چو شتر همی کشانی عجب آن دگر بگویم که به گفت می نیاید تو بگو که از تو خوشتر که شه شکربیانی مولانا بلخی