مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۸۲۱: تو ز هر ذره وجودت بشنو ناله و زاری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو ز هر ذره وجودت بشنو ناله و زاری تو یکی شهر بزرگی نه یکی بلکه هزاری همه اجزات خموشند ز تو اسرار نیوشند همه روزی بخروشند که بیا تا تو چه داری تویی دریای مخلد که در او ماهی بی حد ز سر جهل مکن رد سر انکار چه خاری همه خاموش به ظاهر همه قلاش و مقامر همه غایب همه حاضر همه صیاد و شکاری همه ماهند نه ماهی همه کیخسرو و شاهی همه چون یوسف چاهی ز تو اندر چه تاری همه ذرات چو ذاالنون همه رقاص چو گردون همه خاموش چو مریم همه در بانگ چو قاری همه اجزای وجودت به تو گویند چه بودت که همه گفت و شنودت نه ز مهر است و ز یاری مثل نفس خزان است که در او باغ نهان است ز درون باغ بخندد چو رسد جان بهاری تو بر این شمع چه گردی چو از آن شهد بخوردی تو چو پروانه چه سوزی که ز نوری نه ز ناری مولانا بلخی