مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۸۰۴: چون تو آن روبند را از روی چون مه برکنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون تو آن روبند را از روی چون مه برکنی چون قضای آسمانی توبه ها را بشکنی منگر اندر شور و بدمستی من ای نیک عهد بنگر آخر در میی کاندر سرم می افکنی اول از دست فراقت عاشقان را تی کنی وآنگه اندر پوستشان تا سر همه در زر کنی مه رخا سیمرغ جانی منزل تو کوه قاف از تو پرسیدن چه حاجت کز کدامین مسکنی چون کلام تو شنید از بخت نفس ناطقه کرد صد اقرار بر خود بهر جهل و الکنی چون ز غیر شمس تبریزی بریدی ای بدن در حریر و در زر و در دیبه و در ادکنی مولانا بلخی