مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۷۴۶: آن را که به لطف سر بخاری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن را که به لطف سر بخاری از عقل و معامله برآری از یک نظرت قیامتی خاست یا رب تو در آن نظر چه داری از لعل تو دل دری بدزدید دزد است از آنش می فشاری بفشار به غم تو دزد خود را غم نیست چو هم تو غمگساری بفشار که رخت مؤمنان را پنهان کرده است از عیاری یا من نعش العبید فضلا من کل مواقع العثار بالفضل اعاد ما فقدنا بعد الحولان و التواری فجرت من الهوا عیونا فی مرج قلوبنا جواری تخضر بمائها غصون فی الروح لذیذه الثمار یا من غصب القلوب جهرا ثم اکرمهن فی السرار دی رفت و پریر رفت و امروز جان منتظر است تا چه آری هر روز ز تو وظیفه دارد این باز هزار گون شکاری برگیر کلاه از سر باز تا پر بزند در این صحاری زان پیش که می دهد مرا دوست آن لطف نمود و بردباری که مست شدم ز باده ماندم اندر بر لطف و حق گزاری آید از باغ لطف و سبزی آید ز بهار هم بهاری ای باد بهار عشق و سودا بر خسته دلان چه سازگاری اسکت و افتح جناح عشق حان الجولان فی المطار خاموش که غیر حرف و آواز بی صد لغت دگر سواری مولانا بلخی