مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۷۱۳: چنان گشتم ز مستی و خرابی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنان گشتم ز مستی و خرابی که خاکی را نمی دانم ز آبی در این خانه نمی یابم کسی را تو هشیاری بیا باشد بیابی همین دانم که مجلس از تو برپاست نمی دانم شرابی یا کبابی به باطن جان جان جان جانی به ظاهر آفتاب آفتابی از آن رو خوش فسونی که مسیحی از آن رو دیوسوزی که شهابی مرا خوش خوی کن زیرا شرابی مرا خوش بوی کن زیرا گلابی صبایی که بخندانی چمن را اگر چه تشنگان را تو عذابی بیا مستان بی حد بین به بازار اگر تو محتسب در احتسابی چو نان خواهان گهی اندر سؤالی چو رنجوران گهی اندر جوابی مثال برق کوته خنده تو از آن محبوس ظلمات سحابی درآ در مجلس سلطان باقی ببین گردان جفان کالجوابی تو خوش لعلی ولیکن زیر کانی تو بس خوبی ولیکن در نقابی به سوی شه پری باز سپیدی وگر پری به گورستان غرابی جوان بختا بزن دستی و می گو شبابی یا شبابی یا شبابی مگو با کس سخن ور سخت گیرد بگو والله اعلم بالصواب مولانا بلخی