مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۷۰۶: چه دلشادم به دلدار خدایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه دلشادم به دلدار خدایی خدایا تو نگهدار از جدایی بیا ای خواجه بنگر یار ما را چو از اصحاب و از یاران مایی بدان شرطی که با ما کژ نبازی وگر بازی تو با ما برنیایی دغایانی که با جسم چو پیلند سوار اسب فرهنگ و کیانی پیاده گشته و رخ زرد ماندند ز فرزین بند شاهان بقایی چه بودی گر بدانستی مهی را شکسته اختری در بی وفایی وگر مه را نداند ماه ماه است چگونه مه نه ارضی نی سمایی که ارضی و سمایی را غروب است فتد بی اختیارش اختفایی ظهور و اختفای ماه جانی به دست او است در قدرت نمایی بسوز ای تن که جان را چون سپندی به دفع چشم بد چون کیمیایی که چشم بد به جز بر جسم ناید به معنی کی رسد چشم هوایی کناری گیرمش در جامه تن که جان را زو است هر دم جان فزایی خیالت هر دمی این جاست با ما الا ای شمس تبریزی کجایی مولانا بلخی