مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۶۸۸: صلا ای صوفیان کامروز باری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صلا ای صوفیان کامروز باری سماع است و شراب و عیش آری صلا که ساعتی دیگر نیابی ز مشرق تا به مغرب هوشیاری چنان در بحر مستی غرق گردند که دل در عشق خوبی خوش عذاری از این مستان ننوشی های و هویی وزین خوبان نبینی گوشواری در این مستان کجا وهمی رسیدی گر این مستان ننالند از خماری به صد عالم نگنجد از جلالت چنین سلطان و اعظم شهریاری ولیکن چون غبار انگیخت اسپش به وهم آمد کر و فر سواری دهان بربند کاین جا یک نظر نیست که بشناسد سواری از غباری مولانا بلخی