مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۶۵۰: تو آن ماهی که در گردون نگنجی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو آن ماهی که در گردون نگنجی تو آن آبی که در جیحون نگنجی تو آن دری که از دریا فزونی تو آن کوهی که در هامون نگنجی چه خوانم من فسون ای شاه پریان که تو در شیشه و افسون نگنجی تو لیلیی ولیک از رشک مولی به کنج خاطر مجنون نگنجی تو خورشیدی قبایت نور سینه است تو اندر اطلس و اکسون نگنجی تویی شاگرد جان افزا طبیبی در استدلال افلاطون نگنجی تو معجونی که نبود در ذخیره ذخیره چیست در قانون نگنجی بگوید خصم تا خود چون بود این تو از بی چونی و در چون نگنجی چنین بودی در اشکمگاه دنیا بگنجیدی ولی اکنون نگنجی مخوان در گوش ها این را خمش کن تو اندر گوش هر مفتون نگنجی مولانا بلخی