مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۶۲۹: ای ماه اگر باز بر این شکل بتابی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ماه اگر باز بر این شکل بتابی ما را و جهان را تو در این خانه نیابی چون کوه احد آب شد از شرم عقیقت چه نادره گر آب شود مردم آبی از عقل دو صدپر دو سه پر بیش نمانده ست و آن نیز بدان ماند که در زیر نقابی ای عشق دو عالم ز رخت مست و خرابند باری تو نگویی ز کی مست و خرابی تا باده نجوشید در آن خنب ز اول در جوش نیارد همه را او به شرابی تا اول با خود نخروشید ربابی در ناله نیارد همه را او به ربابی ای گرد جهان گشته و جز نقش ندیده بر روی زن آبی و یقین دان که بخوابی در خرمن ما آی اگر طالب کشتی سوی دل ما آی اگر مرد کبابی ور ز آنک نیایی بکشیمت به سوی خویش کز حلقه مایی نه غریبی نه غرابی مکتب نرود کودک لیکن ببرندش پنداشته ای خواجه که بیرون حسابی بستان قدح عشرت وز بند برون جه تا باخبری بند سؤالی و جوابی آخر بشنو هر نفسی نعره مستان کای گیج خرف گشته ببین در چه عذابی دست تو بگیرم دو سه روزی تو همی جوش تا بار دگر روی ز اقبال نتابی آن جا که شدی مست همان جای بخسبی و آن سوی که ساقی است همان سوی شتابی تا چند در آتش روی ای دل نه حدیدی وی دیده گرینده بس است این نه سحابی ای ساقی مه روی چه مست است دو چشمت انگشتک می زن که تو بر راه صوابی بگشای دهان ز آنچ نگفتم تو بیان کن بگشا در دل ها که تو سلطان خطابی مولانا بلخی