مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۵۹۵: امشب پریان را من تا روز به دلداری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
امشب پریان را من تا روز به دلداری در خوردن و شب گردی خواهم که کنم یاری من شیوه پریان را آموخته ام شب ها وقت حشرانگیزی در چالش و میخواری جنی پنهان باشد در ستر و امان باشد پوشیده تر از پریان ماییم به ستاری بر صورت ما واقف پریان و ز جان غافل در مکر خدا مانده آن قوم ز اغیاری خود را تو نمی دانی جویای پری ز آنی مفروش چنین ارزان خود را به سبکباری و آن جنی ما بهتر زیبارخ و خوش گوهر از دیو و پری برده صد گوی به عیاری شب از مه او حیران مه عاشق آن سیران نی بی مزه و رنگین پالوده بازاری از سیخ کباب او وز جام شراب او وز چنگ و رباب او وز شیوه خماری دیوانه شده شب ها آلوده شده لب ها در جمله مذهب ها او راست سزاواری خواب از شب او مرده شلوار گرو کرده کس نیست در این پرده تو پشت کی می خاری بردی ز حد ای مکثر بربند دهان آخر نی عاشق عشقی تو تو عاشق گفتاری مولانا بلخی