مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۵۸۹: نه چرخ زمرد را محبوس هوا کردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه چرخ زمرد را محبوس هوا کردی تا صورت خاکی را در چرخ درآوردی ای آب چه می شویی وی باد چه می جویی ای رعد چه می غری وی چرخ چه می گردی ای عشق چه می خندی وی عقل چه می بندی وی صبر چه خرسندی وی چهره چرا زردی سر را چه محل باشد در راه وفاداری جان خود چه قدر باشد در دین جوانمردی کامل صفت آن باشد کو صید فنا باشد یک موی نمی گنجد در دایره فردی گه غصه و گه شادی دور است ز آزادی ای سرد کسی کو ماند در گرمی و در سردی کو تابش پیشانی گر ماه مرا دیدی کو شعشعه مستی گر باده جان خوردی زین کیسه و زان کاسه نگرفت تو را تاسه آخر نه خر کوری بر گرد چه می گردی با سینه ناشسته چه سود ز رو شستن کز حرص چو جارویی پیوسته در این گردی هر روز من آدینه وین خطبه من دایم وین منبر من عالی مقصوره من مردی چون پایه این منبر خالی شود از مردم ارواح و ملک از حق آرند ره آوردی مولانا بلخی