مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۵۷۰: پنهان به میان ما میگردد سلطانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پنهان به میان ما می گردد سلطانی و اندر حشر موران افتاده سلیمانی می بیند و می داند یک یک سر یاران را امروز در این مجمع شاهنشه سردانی اسرار بر او ظاهر همچون طبق حلوا گر مکر کند دزدی ور راست رود جانی نیک و بد هر کس را از تخته پیشانی می بیند و می خواند با تجربه خط خوانی در مطبخ ما آمد یک بی من و بی مایی تا شور دراندازد بر ما ز نمکدانی امروز سماع ما چون دل سبکی دارد یا رب تو نگهدارش ز آسیب گران جانی آن شیشه دلی کو دی بگریخت چو نامردان امروز همی آید پرشرم و پشیمانی صد سال اگر جایی بگریزد و بستیزد پرگریه و غم باشد بی دولت خندانی خورشید چه غم دارد ار خشم کند گازر خاموش که بازآید بلبل به گلستانی مولانا بلخی