مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۵۳۸: حجاب از چشم بگشایی که سبحان الذی اسری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حجاب از چشم بگشایی که سبحان الذی اسری جمال خویش بنمایی که سبحان الذی اسری شراب عشق می جوشی از آن سوتر ز بی هوشی هزاران عقل بربایی که سبحان الذی اسری نهی بر فرق جان تاجی بری دل را به معراجی ز دو کونش برافزایی که سبحان الذی اسری بپرد دل بیابان ها شود پیش از همه جان ها به ناگاهش تو پیش آیی که سبحان الذی اسری هر آن کس را که برداری به اجلالش فرود آری در آن بستان بی جایی که سبحان الذی اسری دلم هر لحظه می پرد لباس صبر می درد از آن شادی که با مایی که سبحان الذی اسری ز هر شش سوی بگریزم در آن حضرت درآویزم که بس دلبند و زیبایی که سبحان الذی اسری حیاتی داد جان ها را به رقص آورده دل ها را عدم را کرده سودایی که سبحان الذی اسری گریزان شو به علیین دلا یعنی صلاح الدین چو تو بی دست و بی پایی که سبحان الذی اسری مولانا بلخی