مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۴۹۶: خواجه ترش مرا بگو سرکه به چند میدهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خواجه ترش مرا بگو سرکه به چند می دهی هست شکرلبی اگر سرکه به قند می دهی گر تو نمی خری مخر می به هوس همی خرم عاشق و بیخودم مرا هرزه چه پند می دهی پیشتر آ تو ای پری از ترشی تویی بری تاج و کمر عطا کنی بخت بلند می دهی جان به هزار ولوله بهر تو گشت حامله کآتش عشق خویش را تو به سپند می دهی چون فرهاد می کشی جان مرا به که کنی ور نه به دست جان من از چه کلند می دهی هر چه که می دهی بده بی خبر آن کسی که او بر تو گمان برد که تو بهر گزند می دهی برگ گلی همی بری باغ به پیش می کشی لاشه خری همی بری بیست سمند می دهی شاکر خدمتی ولی گاه ز لاابالیی نی به گنه همی زنی نی به پسند می دهی چون سر زید بشکند چاره عمرو می کنی چون به دمشق قحط شد آب به جند می دهی چند بگفتمت مگو لیک تو را گناه چیست ای تو چو آسیا به تو آنچ دهند می دهی مولانا بلخی