مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۴۸۰: ای دل بیقرار من راست بگو چه گوهری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دل بی قرار من راست بگو چه گوهری آتشیی تو آبیی آدمیی تو یا پری از چه طرف رسیده ای وز چه غذا چریده ای سوی فنا چه دیده ای سوی فنا چه می پری بیخ مرا چه می کنی قصد فنا چه می کنی راه خرد چه می زنی پرده خود چه می دری هر حیوان و جانور از عدمند بر حذر جز تو که رخت خویش را سوی عدم همی بری گرم و شتاب می روی مست و خراب می روی گوش به پند کی نهی عشوه خلق کی خوری از سر کوه این جهان سیل تویی روان روان جانب بحر لامکان از دم من روانتری باغ و بهار خیره سر کز چه نسیم می وزی سوسن و سرو مست تو تا چه گلی چه عبهری بانک دفی که صنج او نیست حریف چنبرش درنرود به گوش ما چون هذیان کافری موسی عشق تو مرا گفت که لامساس شو چون نگریزم از همه چون نرمم ز سامری از همه من گریختم گر چه میان مردمم چون به میان خاک کان نقده زر جعفری گر دو هزار بار زر نعره زند که من زرم تا نرود ز کان برون نیست کسیش مشتری مولانا بلخی