مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۴۷۳: آب تو ده گسسته را در دو جهان سقا تویی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آب تو ده گسسته را در دو جهان سقا تویی بار تو ده شکسته را بارگه وفا تویی برج نشاط رخنه شد لشکر دل برهنه شد میمنه را کله تویی میسره را قبا تویی می زده مییم ما کوفته دییم ما چشم نهاده ایم ما در تو که توتیا تویی روی متاب از وفا خاک مریز بر صفا آب حیاتی و حیا پشت دل و بقا تویی چرخ تو را ندا کند بهر تو جان فدا کند هر چه ز تو زیان کند آن همه را دوا تویی خیز بیار باده ای مرکب هر پیاده ای بهر زکات جان خود ساقی جان ما تویی این خبر و مجادلی نیست نشان یک دلی گردن این خبر بزن شحنه کبریا تویی گردن عربده بزن وسوسه را ز بن بکن باده خاص درفکن خاصبک خدا تویی وقت لقای یوسفان مست بدند کف بران ما نه کمیم از زنان یوسف خوش لقا تویی از رخ دوست باخبر وز کف خویش بی خبر این خبری است معتبر پیش تو کاوستا تویی پر کن زان می نهان تا بخوریم بی دهان تا که بداند این جهان باز که کیمیا تویی باده کهنه خدا روز الست ره نما گشته به دست انبیا وارث انبیا تویی مولانا بلخی