مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۴۶۲: طوطی و طوطی بچهای قند به صد ناز خوری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
طوطی و طوطی بچه ای قند به صد ناز خوری از شکرستان ازل آمده ای بازپری قند تو فرخنده بود خاصه که در خنده بود بزم ز آغاز نهم چون تو به آغاز دری ای طربستان ابد ای شکرستان احد هم طرب اندر طربی هم شکر اندر شکری یوسف اندر تتقی یا اسدی بر افقی یا قمر اندر قمر اندر قمر اندر قمری ساقی این میکده ای نوبت عشرت زده ای تا همه را مست کنی خرقه مستان ببری مست شدم مست ولی اندککی باخبرم زین خبرم بازرهان ای که ز من باخبری پیشتر آ پیش که آن شعشعه چهره تو می نهلد تا نگرم که ملکی یا بشری رقص کنان هر قدحی نعره زنان وافرحی شیشه گران شیشه شکن مانده از شیشه گری جام طرب عام شده عقل و سرانجام شده از کف حق جام بری به که سرانجام بری سر ز خرد تافته ام عقل دگر یافته ام عقل جهان یک سری و عقل نهانی دوسری راهب آفاق شدم با همگان عاق شدم از همگان می ببرم تا که تو از من نبری با غمت آموخته ام چشم ز خود دوخته ام در جز تو چون نگرد آنک تو در وی نگری داد ده ای عشق مرا وز در انصاف درآ چون ابدا آن توام نی قنقم رهگذری من به تو مانم فلکا ساکنم و زیر و زبر ز آنک مقیمی به نظر روز و شب اندر سفری ناظر آنی که تو را دارد منظور جهان حاضر آنی که از او در سفر و در حضری مولانا بلخی