مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۴۶۱: چون دل من جست ز تن بازنگشتی چه شدی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون دل من جست ز تن بازنگشتی چه شدی بی دل من بی دل من راست شدی هر چه بدی گر کژ و گر راست شدی ور کم ور کاست شدی فارغ و آزاد بدی خواجه ز هر نیک و بدی هیچ فضولی نبدی هیچ ملولی نبدی دانش و گولی نبدی طبل تحیات زدی خواجه چه گیری گروم تو نروی من بروم کهنه نه ام خواجه نوم در مدد اندر مددی آتش و نفتم نخورد ور بخورد بازدهد چون عددی را بخورد بازدهد بی عددی بر سر خرپشته من بانگ زن ای کشته من دانک من اندر چمنم صورت من در لحدی گر چه بود در لحدی خوش بودش با احدی آنک در آن دام بود کی خوردش دام و ددی و آنک از او دور بود گر چه که منصور بود زارتر از مور بود ز آنک ندارد سندی مولانا بلخی