مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۴۱۱: دلم چو دیده و تو چون خیال در دیده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم چو دیده و تو چون خیال در دیده زهی مبارک و زیبا به فال در دیده به بوی وصل دو دیده خراب و مست شده ست چگونه باشد یا رب وصال در دیده چو دیده بیشه آن شیرمست من باشد چه زهره دارد گرگ و شکال در دیده دو دیده را بگشا نور ذوالجلال ببین ز فر دولت آن خوش خصال در دیده چو چتر و سنجق آن رشک صد سلیمان دید گشاد هدهد جان پر و بال در دیده چو آفتاب جمالش بدیده ها درتافت چه شعله هاست ز نور جلال در دیده چو عقل عقل قنق شد درون خرگه جسم عقول هیچ ندارد مجال در دیده دو دیده مست شد از جان صدر شمس الدین چه باده هاست از او مال مال در دیده مولانا بلخی