مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۴۰۷: زهی لواء و علم لا اله الا الله
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زهی لواء و علم لا اله الا الله که زد بر اوج قدم لا اله الا الله چگونه گرد برآورد شاه موسی وار ز بحر هست و عدم لا اله الا الله ستاده اند صفات صفا ز خجلت او به پیش او به قدم لا اله الا الله یکی ستم ز وی از صد هزار عدل به است زهی خوشی ستم لا اله الا الله ز هر طرف که نظر کرد می برویاند هزار باغ ارم لا اله الا الله ز بحر غم به کناری رسم عجب روزی ز موج لطف و کرم لا اله الا الله ندارد از شه من هیچ بوی جان آن کس که ببینیش تو به غم لا اله الا الله چو دیده کحل نپذرفت از شه تبریز زهی دریغ و ندم لا اله الا الله برآید از دل و از جان الست شه شنود هزار بانگ نعم لا اله الا الله بهشت لطف و بلندی خدیو شمس الدین زهی شفای سقم لا اله الا الله دلم طواف به تبریز می کند محرم در آن حریم حرم لا اله الا الله زهی خوشی که بگویم که کیست هان بر در بگوید او که منم لا اله الا الله مولانا بلخی