مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۳۹۷: ای گرد عاشقانت از رشک تخته بسته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای گرد عاشقانت از رشک تخته بسته وی جمله عاشقانت از تخت و تخته رسته صد مطرقه کشیده در یک قدح بکرده صد زین قدح کشیده چون عاقلان نشسته یک ریسمان فکندی بردیم بر بلندی من در هوا معلق و آن ریسمان گسسته از آهوان چشمت ای بس که شیر عشقت هم پوست بردریده هم استخوان شکسته دیدن به خواب در شب ماه تو را مبارک وز بامداد رویت دیدن زهی خجسته ای بنده کمینت گشته چو آبگینه بشکسته آبگینه صد دست و پا بخسته در حسن شمس تبریز دزدیده بنگریدم زه گفتم و ز غیرت تیر از کمان بجسته مولانا بلخی