مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۳۸۶: قرابه باز دانا هش دار آبگینه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قرابه باز دانا هش دار آبگینه تا در میان نیفتد سودای کبر و کینه چون شیشه بشکنی جان بسیار پای یاران مجروح و خسته گردد این خود بود کمینه وآنگه که مرهم آری سر را به عذر خاری بر موزه محبت افتد هزار پینه بفزا شراب و خوش شو بیرون ز پنج و شش شو مگذار ناخوشی را گرد سرای سینه نی زان شراب خاکی بل کز جهان پاکی از دست حق رسیده بی واسطه قنینه در بزمگاه وحدت یابی هر آنچ خواهی در رزمگاه محنت که آن نه و که این نه جانی که غم فزودی از شمس حق تبریز نو نو طرب فزاید بی کهنه های دینه مولانا بلخی