مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۳۷۴: هله صیاد نگویی که چه دام است و چه دانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هله صیاد نگویی که چه دام است و چه دانه که چو سیمرغ ببیند بجهد مست ز لانه بجز از دست فلانی مستان باده که آن می برهاند دل و جان را ز فسون و ز فسانه بخورد عشق جهان را چو عصا از کف موسی به زبانی که بسوزد همه را همچو زبانه نه سماع است نه بازی که کمندی است الهی منگر سست به نخوت تو در این بیت و ترانه نبود هیچ غری را غم دلاله و شاهد نبود هیچ کلی را غم شانه گر و شانه به دهان تو چنین تیغ نهاده ست نهنده مثل کارد که گیرد بر تیغی به دهانه که خیالات سفیهان همه دربان الهند نگذارند سگان را سوی درگاه و ستانه نگذارند غران را که درآیند به لشکر که بخندد لب دشمن ز کر و فر زنانه چو ندیده ست نشانه نبود اسپر و تیرش چو نخورده ست دوگانه نبود مرد یگانه مولانا بلخی