مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۳۴۶: مکن راز مرا ای جان فسانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مکن راز مرا ای جان فسانه شنیدستی مجالس بالامانه شنیدستی که الدین النصیحه نصیحت چیست جستن از میانه شنیدستی که الفرقه عذاب فراقش آتش آمد با زبانه چو لا تاسو علی ما فات گفته ست نمی ارزد به رنج دام دانه چو فرموده ست حق کالصلح خیر رها کن ماجرا را ای یگانه هلا برجه که ان الله یدعوا غریبی را رها کن رو به خانه رها کن حرص را کالفقر فخری چرا می ننگ داری زین نشانه چو ره بگشاد ابیت عند ربی چه باشد گر کم آید خشک نانه تجلی ربه نی کم ز کوهی بخوان بر خود مخوان این را فسانه خدا با توست حاضر نحن اقرب در آن زلفی و بی آگه چو شانه ولی زان زلف شانه زنده گردد بخوان قرآن نسوی تا بنانه چو گفته ست انصتو ای طوطی جان بپر خاموش و رو تا آشیانه مولانا بلخی