مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۳۱۸: مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره تو دلبر و استادی ما عاشق و این کاره ما بر سر هر پشته گم کرده سر رشته بیچاره تو گشته تو چاره بیچاره صد چشمه بجوشانی در سینه چون مرمر ای آب روان کرده از مرمر و از خاره ای سنگ سیه را تو کرده مدد دیده وی از پس نومیدی بشکفته گل از ساره ای نور روان کرده از پیه دو چشم ما و اندیشه روان کرده از خون دل پاره مولانا بلخی