مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۳۱۶: امروز بت خندان میبخش کند خنده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
امروز بت خندان می بخش کند خنده عالم همه خندان شد بگذشت ز حد خنده پیوسته حسد بودی پرغصه ولیک این دم می جوشد و می روید از عین حسد خنده در من بنگر ای جان تا هر دو سلف خندیم کان خنده بی پایان آورد مدد خنده بربسته و بررسته غرقند در این رسته تا با همگان باشد از عین ابد خنده تا چند نهان خندم پنهان نکنم زین پس هر چند نهان دارم از من بجهد خنده ور تو پنهان داری ناموس تو من دانم کاندر سر هر مویت درجست دو صد خنده هر ذره که می پوید بی خنده نمی روید از نیست سوی هستی ما را کی کشد خنده خنده پدر و مادر در چرخ درآوردت بنمود به هر طورت الطاف احد خنده آن دم که دهان خندد در خنده جان بنگر کان خنده بی دندان در لب بنهد خنده مولانا بلخی