مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۳۱۱: از انبهی ماهی دریا به نهان گشته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از انبهی ماهی دریا به نهان گشته انبه شده قالب ها تا پرده جان گشته از فرقت آن دریا چون زهر شده شکر زهر از هوس دریا آب حیوان گشته در عشرت آن دریا نی این و نه آن بوده بر ساحل این خشکی این گشته و آن گشته اندر هوس دریا ای جان چو مرغابی چندان تو چنین گفته کز عشق چنان گشته دوش از شکم دریا برخاست یکی صورت و آن غمزه اش از دریا بس سخته کمان گشته دل گفت به زیر لب من جان نبرم از وی سوگند به جان دل کان کار چنان گشته از غمزه غمازی وز طرفه بغدادی دل گشته چنان شادی جانم همدان گشته در بیشه درافتاده در نیم شبی آتش در پختن این شیران تا مغز پزان گشته از شعله آن بیشه تابان شده اندیشه تا قالب جان پیشه بی جا و مکان گشته گرمابه روحانی آوخ چه پری خوان است وین عالم گورستان چون جامه کنان گشته از بهر چنین سری در سوسن ها بنگر دستوری گفتن نی سر جمله زبان گشته شمس الحق تبریزی درتافته از روزن تا آنچ نیارم گفت چون ماه عیان گشته مولانا بلخی