مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۳۰۰: با زر غم و بیزر غم آخر غم با زر به
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با زر غم و بی زر غم آخر غم با زر به چون راهروی باری راهی که برد تا ده بشنو سخن یاران بگریز ز طراران از جمع مکش خود را استیزه مکن مسته آدم ز چه عریان شد دنیا ز چه ویران شد چون بود که طوفان شد ز استیزه که با مه تا شمع نمی گرید آن شعله نمی خندد تا جسم نمی کاهد جان می نشود فربه خوی ملکی بگزین بر دیو امیری کن گاو تو چو شد قربان پا بر سر گردون نه مولانا بلخی