عبید زاکانی
اخلاق الاشراف
باب اول در حکمت - مذهب مختار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون بزرگان و زیرکان خرده دان که اکنون روزی زمین به ذات شریف ایشان مشرف است در تکمیل روح انسانی و مرجع و معاد آن تامل نمودند و سنن و آرای اکابر سابق را پیش چشم بداشتند، خدمتشان را بدین معتقدات انکاری تمام حاصل آمد. می فرمایند« بر ما کشف شد که روح ناطقه اعتباری ندارد، و بقای آن به بقای بدن متعلق است و فنای آن به فنای جسم موقوف»؛ و می فرمایند که« آنچه انبیا فرموده اند که او را کمال و نقصانی هست و بعد فراق بدن به ذات خود قائم است و باقی خواهد بود محال است، و حشر و نشر امری باطل. حیات عبارت از اعتدال ترکیب بدن باشد. چون بدن متلاشی شد آن شخص ابدا ناچیز و باطل گشت.آنچه عبارت از لذات بهشت و عقاب دوزخ است هم در این جهان می تواند بود، چنانکه شاعر گفته است: آن را که داده اند همین جاش داده اند و آن را که نیست وعده به فرداش داده اند لاجرم از حشر و نشر و عقاب و عذاب و قرب و بعد و رضا و سخط و کمال و نقصان فراغتی تمام دارند، و نتیجه این معتقد آنکه همه روزه عمر در کسب شهوات و نیل به لذات مصروف فرموده می گویند: ای آنکه نتیجه چهار و هفتی وز هفت و چهار دایم اندر تفتی می خور که هزار بار بیشت گفتم بازآمدنت نیست چو رفتی رفتی و اکثر این رباعی را بر صندوقچه گور پدران می نویسند: زین سقف برون رواق و دهلیزی نیست جز با من و تو عقلی و تمییزی نیست ناچیز که وهم کرده کان چیزی هست خوش بگذر از این خیال کان چیزی نیست و به سبب این عقیده است که قصد خون و مال و عرض خلق پیش انسان خوار و بیمایه می نماید: بر او یک جرعه می همرنگ آذر گرامی تر ز خون صد برادر الحق زهی بزرگان صاحب توفیق که آنچه چندین هزار سال با وجود تصفیه عقل و روح (بر دیگران) محجوب ماند، بی زحمتی بر ایشان کشف شد. عبید زاکانی