مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۲۷۸: این کیست این این کیست این شیرین و زیبا آمده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این کیست این این کیست این شیرین و زیبا آمده سرمست و نعلین در بغل در خانه ما آمده خانه در او حیران شده اندیشه سرگردان شده صد عقل و جان اندر پیش بی دست و بی پا آمده آمد به مکر آن لعل لب کفچه به کف آتش طلب تا خود که را سوزد عجب آن یار تنها آمده ای معدن آتش بیا آتش چه می جویی ز ما والله که مکر است و دغا ای ناگه این جا آمده روپوش چون پوشد تو را ای روی تو شمس الضحی ای کنج و خانه از رخت چون دشت و صحرا آمده ای یوسف از بالای چه بر آب چه زد عکس تو آن آب چه از عشق تو جوشیده بالا آمده شاد آمدی شاد آمدی جادو و استاد آمدی چون هدهد پیغامبری از پیش عنقا آمده ای آب حیوان در جگر هر جور تو صد من شکر هر لحظه ای شکلی دگر از رب اعلا آمده ای دلنواز و دلبری کاندرنگنجی در بری ای چشم ما از گوهرت افزون ز دریا آمده چرخ و زمین آیینه ای وز عکس ماه روی تو آن آینه زنده شده و اندر تماشا آمده خاموش کن خاموش کن از راه دیگر جوش کن ای دود آتش های تو سودای سرها آمده مولانا بلخی